تعریف عملیاتی :

 

نمره ای است که مدیران ازپرسشنامه رهبری چندعاملی (MLQ)به دست می آورند.

 

تعریف مفهومی:

 

رهبری:فرایندنفوذبرزیردستان به منظوررسیدن به اهداف ،به ویژه دروضعیت های مختلف رهبری(دوبرین و همکاران[۴]،۱۹۸۹).

 

جرج تری[۵]: رهبری به عنوان عمل اثرگذاربرافرادنام می‌برد که موجب ایجادشوق وعلاقه درآنان برای تحقق اهداف گروهی می‌گردد.

 

استونرووانکل[۶] : رهبری به عنوان یکی ازوظایف مدیر،فرایندتاثیرگذاری وهدایت فعالیت‌های مربوط به کار اعضای گروه هایمی باشد.

 

تنن بام[۷]:رهبری به عنوان تاثیرگذاری بین ‌افراد است که درشرایطی اعمال می شودکه به وسیله فراگرد ارتباط به سوی تحقق هدف یاهدفهای خاصی معطوف گردد.

 

رابینز[۸]:رهبری عبات است ازتوانایی دراعمال نفوذیااثرگذاردن بریک گروه درجهت تامین هدفها.

 

رهبرکسی است که واجدبهترین شناخت نسبت به هنجارهایی باشدکه در گروه بیشترین ارزش رادارد(هومانز[۹] ،۱۹۵۰). رهبرشخصی است که مؤثرترین تغییررادرعملکردگروه پدید می آورد(کاتل[۱۰]،۱۹۵۱).

 

سبک رهبری:الگوی نسبتاپایدار رفتاررهبرکه اغلب ازجانب اوبه کارگرفته می شود(دوبرین و همکاران،۱۹۸۹٫ هرسی وبلانچارد،۱۹۹۳).پژوهندگان دانشگاه ایالتی اوهایوسبک رهبری رااینگونه تعریف کرده‌اند:سبک یارفتار رهبری عبارت است ‌از تکنیک‌های مورداستفاده جهت اعمال نفوذوجهت دادن فعالیت دیگران.

 

نظریه های رهبری:

 

تئوری های رهبری بسیارپرحجم می‌باشد وبرای آنکه فرددچارسردرگمی نشود آنهارادسته بندی کرده‌اند. تئوری های رادرچهاردسته طبقه بندی کرده‌اند:الف)تئوری‌های شخصیتی ب)تئوریها ی رفتاری ج)تئوری‌های

 

اقتضایی د)دیدگاه های جدید رهبری. هرکدام ازاین دسته ها دارای زیرمجموعه هایی می‌باشند که درذیل آن ها رابه اختصارتوضیح می‌دهیم:

 

الف) تئوری‌های شخصیتی :

 

یاتئوری خصوصیات فردی رهبر،در این گروه ‌از نظریات برای رهبرخصوصیاتی ذاتی ذکرمی گردد.‌بر اساس این نظریات رهبران ابرمردانی هستندکه به علت ویژگیهایی که موهبت الهی است شایسته رهبری گردیده اند.بدین منظورتحقیقات اندیشمندان جهت مشخص کردن ویژگیهایی بودکه رهبران دارند،ولی نتایج مؤثردیگری هم در این میان به دست آمد. در این نظریه همان بحث ذاتی بودن رهبری مطرح است.نظریه پردازان این نظریه به دنبال این ‌بودند که برخی ازخصوصیاتی راشناسایی کنندکه هرکس آن راداشته باشدرهبراست .مطالعات درباره ویژگی‌های رهبران موفق بعدازپنجاه سال نشان دادکه نمی توان مجموعه ای از صفات رامشخص کردکه چنانچه فردی آنهاراداشته باشدبتوانیم آنهارارهبربنامیم.امامعتقدبودندافرادی که در موقعیت رهبری قرارمی ‌گیرند که ویژگی‌های زیرراداشته باشند: ۱-جاه طلبی ۲-میل به رهبری ۳-صداقت ودرستی ۴-عتمادبه نفس ۵-داشتن دانش واطلاعات مربوطه.

 

ب)تئوری‌های رفتاری:

 

چون پژوهشگران درپژوهشهایی که ‌در زمینه ویژگی‌های شخصیتی انجام شدنتوانستندراه به جایی برند،درصدد برآمدندتارفتارهای برخی ازرهبران معروف ‌را موردبررسی قراردهند.این دیدگاه اشاره داردکه برای شناخت رهبران بایدرفتارآنهارامطالعه کرد.مجموعه مطالعات در این زمینه به طرح دوسبک رهبری آمرانه (وظیفه مدار) وانسان گرا(رابطه مدار)منجرشد.این دیدگاه معتقداست که رفتاررهبرتاحدی تابع ساخت فرهنگی محیط است.

 

۱- مطالعات رهبری دردانشگاه آیووا:

 

این مطالعات دراواخردهه ۱۹۳۰زیرنظرکرت لوین[۱۱] انجام گرفت مطالعه برای تشخیص تأثیرسه نوع سبک رهبری ‌بر الگوی رفتاراعتراض آمیزپسربچه هادریک باشگاه تفریحی طراحی شده بود.بدین منظورگروه های مختلفی ازپسران تشکیل شدوهرگروه پس ازچندهفته تحت یکی ازسبکهای رهبری قرارداده شد تاهمه ‌گروه‌های سبک های مختلف استبدادی ،دموکراتیکوعدم مداخله راتجربه نماید:

 

۱-سبک رهبری استبدادی:رهبردرباره پروژه های گروهی ازطریق تعیین وتفویض وظایف هرعضوتصمیم می گیردوهیچ مشارکتی رادرفرایندتصمیم گیری نمی پذیرد.

 

۲-سبک رهبری عدم مداخله یاآزادی مطلق:رهبرهیچ دخالتی نمی کند.رفتاراعضارانه تاییدمی کندونه تکذیب می‌کند.‌بنابرین‏ کنترلی ‌بر فعالیت‌های گروه وجودنداردوانضباط چندانی هم به چشم نمی خورد.

 

پژوهشگران به دقت رفتار ‌را مشاهده ویاداشت کردند.نتیجه ای به شرح زیربه دست آمد:

 

-رهبری دموکراتیک تقریبابه اتفاق آرابرآزادی مطلق وآمرانه ترجیح داده شد.همین طورآزادی مطلق رابرسبک آمرانه برترمی دانستند.

 

-ابرازخشونت به طورمکرردرگروه های تحت رهبری آزادی مطلق وآمرانه مشاهده گردید.درحالی که بروز برخورددرگروه تحترهبری دموکراتیک به مراتب کمتروقابل گذشت بود.

 

-درشماری ‌از ‌گروه‌های تحت رهبری آمرانه به جای پرخاشگری،بسیارخونسرد،بی حال وبی عاطفه گشتند.در واقع معلوم شدکه رهبری استبدادی دوتاثیرجداگانه ایجادمی کنند:۱-افرادرابسیارپرخاشگروستیزه جو ۲-ویا بی احساس،مطیع وانفعالی بارمی آورد.

 

۲-تحقیقات دانشگاه اوهایو:

 

ازنخستین سال‌های دهه۱۹۴۰،تحقیقات بسیارجامعی برروی تئوری‌های رفتاری دردانشگاه ایالتی اوهایو امریکا آغازشد.هدف ازاین تحقیقات شناسایی ابعادمستقل رهبربود.نخست هزاران بعدموردمطالعه قرارگرفت وسرانجام آنهابااستفاده ازپرسشنامه توضیح رفتاررهبر(LBDQ)دردهه۱۹۴۰دراین دانشگاه شروع شدتوانستنددوبعداساسی رفتاررهبری ‌را اندازه گیری می‌کنند:

 

۱-ساخت دهی(ابتکارعمل):شامل هر گونه رفتاررهبری است که روابط بین رهبروزیردستان ‌را ترسیم کرده و در عین حال الگوهای معینی ازسازمان،کانال‌های ارتباطی وروشهاطرزعمل راایجادمی کند.یک رهبربایددرجهت تامین ‌هدف‌های‌ موردنظر نقشهایی راکه بایدخودوزیردستانش ایفاکنندبه خوبی تعیین وارائه کندکه شامل تعیین رفتارهایی است که درجهت سازمان دهی کارها،تعیین روابط سازمانی وهدفهاصورت می‌گیرد.اوانتظارداردکه کارکنان،استانداردهای مشخضی رارعایت کنندواصرارداردکه کارهادرست طبق جدول زمان بندی شده صورت گیردوبرضرب الاجل تأکید می‌کند.

 

۲-رعایت حال دیگران(ملاحظه گر):شامل هر گونه رفتاررهبری است که نشان دهنده دوستی،اعتماد،صمیمیت، علاقه واحترام دررابطه بین رهبرواعضای گروه کاری می‌باشد.

 

چهاریافته مهم ‌از مطالعات LBDQدانشگاه اوهایو:

 

-ساخت دهی ورعایت ابعاد اساسی رفتاررهبرمحسوب می‌شوند.

 

-رفتارهای رهبراثربخش،بیشتراوقات تمایل داردتابااغلب رفتارهای هردوبعدهمراه شود.

 

-بالادستان وزیردستان تمایل دارندتادرارزیابی اثربخش رهبری،مشارکت ابعادرهبررابرخلاف یگدیگر ارزشیابی کنندبالادستان برساخت دهی تاکیددارنددرحالی که زیردستان بیشتربه رعایت حال تکیه می‌کنند.

 

-بین آنچه که رهبران می گویندعمل می‌کنند وآنچه که زیردستان عمل آنان راتوضیح می‌دهند،رابطه بسیار اندکی وجوددارد(هاپلین[۱۲]،۱۹۶۶).

 

۳-تحقیقات دانشگاه میشیگان:

 

این تحقیقات همزمان باتحقیقات دانشگاه اوهایو صورت گرفت.هدف ازاین مطالعه دست یافتن به یک الگوی رفتاررهبری بودکه حاصل آن عملکردواثربخشی گروهی باشد.پژوهشگران این دانشگاه دوبعد دیگررفتاررهبران رابه شرح زیرشناسایی کردند:

 

۱-طرفداری ‌از کارکنان(کارمندگرا):برروابط بین افرادتاکیددارند.به نیازهای شخصی زیردستان توجه دارند.می توانندمیزان رضایت تولیدورضایت شغلی افرادرابالاببرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...